تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن. 

چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندارم. نرسیدم. 

به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بود تموم شد.

 دنبالش بروم سکوت همه جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها ...